امام ، من ، شرمندگي......
شش روز از سالگرد رحلت امام امت گذشته ، تو اين روزها من به اينترنت دسترسي نداشتم ولي الان كه مجال پيدا گردم اينو مي نويسم : هر بار كه قسمت مون بشه براي زيارت بريم حرم حضرت امام اين جمله برادرم مياد تو ذهنم ، پيغامي كه لحظاتي پس از تحويل سال ٨٩ ، به من كه در كنار اين حرم ملكوتي بودم داد تا به امام برسانم . گفت به امام بگو " ما همون دبستاني هايي هستيم كه اميد شما به ما بود" با هربار يادآوري اين جمله من جز شرمندگي چيزي ندارم ..... واقعا من با اميد امامم چه كردم ؟؟؟؟ به نظر شما چه كار بايد مي كردم ؟؟ پانوشت : اولين مكاني كه دخترك بجز بيمارستان و مطب دكتر و آزمايشگاه ( و خانه مادربزرگ هايش ) حضور در آنجا را تجربه كرد، حرم امام راحل بود در...
نویسنده :
مامان فاطمه
2:23